مراحل عیب یابی مدارات الکترونیک

در اين مطلب به بخشي از آموزش  تعميرات الکترونيک اشاره دارد. چهار مراحل عيب يابي وجود دارد :
1-نشانه هاي عيب را بيابيد
2-عيب را به يک واحد يا برد عملياتي ارتباط دهيد
3-عيب را به يک مدار(يا برد مداري) در روي آن برد مربوط دانسته
4-عيب خاص را پيدا کنيد
در دستگاه هاي بسيار ساده يا در دستگاه هايي که فقط يک مدار عملياتي دارند(تلويزيون،ويديو،دوربين و غيره) مي توان از مرحله 2 صرف نظر کرد.
به دست آوردن نشانه هاي عيب

به دست آوردن نشانه ها،به معني آن است که بايد بدانيد وسيله در حات عادي چه کاري انجام مي دهد و مهمتر از آن،چه هنگام وسيله درست کار نمي کند.همه مي دانند که يک تلويزيون چه کاري انجام مي دهد.ولي کسي نمي داند که يک دستگاه چقدر خوب تحت همه شرايط کار مي کند و در گذشته هم کار مي کرده است.
تمام تلويزيون ها داراي کنترل عملياتي و تنظيم داخلي هستند تا کار خود را انجام دهند (بلدگو و لامپ تصوير).بايد نشانه هاي طبيعي و غير طبيعي که توسط بلدگو و لامپ تصوير ايجاد شده اند را تحليل کنيد تا به سوالات پاسخ دهيد : ((اين دستگاه چقدر خوب کار مي کند و کدام قسمت دستگاه مي تواند معيوب باشد که چنين نشانه هايي به وجود بياورد؟))
مرحله به دست آوردن عيب،به اين معني نيست که دستگاه را با آچار پيچ گوشتي و هويه باز کنيد و همچنين به معني استفاده زياد از وسايل اندازه گيري نيست.بلکه به معني يک بررسي ظاهري و توجه به نمايش طبيعي و غير طبيعي است.همچنين اين مرحله به معناي کار کردن با کنترل ها براي به دست آوردن اطلاعات بيشتر است.در پايان مرحله به دست آوردن عيب،قاعدتا مي دانيد که چه چيزي نادرست و ايده خوبي درباره اين که کدام چيز نادرست است،خواهيد داشت.
ارتباط دادن عيب به يک واحد يا برد عملياتي

اغلب مي توان دستگاههاي الکترونيکي را به واحدها يا منطقه هايي که داراي عملکرد يا هدف مشخصي هستند،تقسيم کرد.عبارت عملکرد در اينجا يک کار را در منطقه مشخصي از دستگاه نشان مي دهد.براي مثال در يک تلويزيون سياه و سفيد ساده عملکرد مي تواند به اعمال IF،RF،صوت،تصوير،لامپ تصوير و منبع تغذيه تقسيم شود.
براي پيدا کردن عيب به طور سيستماتيک و منطقي،بايد اطلاعاتي درباره واحدهاي عملياتي وسيله داشته باشيد و بايد تمام نشانه هايي را که قبلا به دست آورده ايد،به هم ربط دهيد.بنابراين اولين نکته در ارتباط دادن عيب به يک واحد عملياتي،حدس زدن است که کدام بخش مي تواند نشانه هاي ديده شده را به وجود آورد.
به عنوان مثال کلاسيک و خيلي ساده،اگرهم صدا و هم تصوير در يک دستگاه تلويزيون ضعيف است،عيب مي تواند در بخش هاي HF،IF،يا در ريزپردازنده اي که انتخاب باند و تنظيم RFرا انجام مي دهد،باشد.زيرا اين بخش ها در بازسازي صدا و تصوير مشترک هستند.از طرف ديگر،اگر تصوير خوب است،ولي صدا ضعيف مي باشد،عيب احتمالا در بخش هاي صوتي که بعد از IFقرار دارند مي باشد.زيرا اين بخش ها فقط صوت را توليد مي کنند.
استفاده از نقشه ها

عيب يابي الکترونيک شامل استفاده زياد از نقشه ها مي شود(يا بايد بشود).چنين نقشه هايي مي تواند يک نقشه عملياتي و نقشه هاي شماتيک باشند.نقشه هاي سيم بندي عملي که چيزي متداول در جزوه تعمير وسايل هستند،احتمالا در دستگاههاي امروزي موجود مي باشند،هرچند بعضي جزوه ها داراي نقشه هاي سيم بندي چاپي نمي باشند (در بردهايي که اجزا به طور منفرد قابل تعويض نيستند)
نقشه بلوکي ارتباط عملياتي بين تمامي بخش ها يا واحدهاي اصلي دستگاه را نشان مي دهد.بنابر اين نقشه بلوکي به هنگام ارتباط دادن عيب به يک واحد يا بخش عملياتي،منطقي ترين انتخاب اطلاعات استومتاسفانه همه جزوه هاي تعمير داراي يک نقشه بلوکي نيستند( يا نقشه بلوکي جزييات ناچيزي را نشان مي دهد) و ممکن است که لازم باشد که فقط از نقشه هاي شماتيک استفاده کنيد.
نقشه هاي شماتيک گسترده ارتباط عملياتي تمام بخش هاي دستگاه را نشان مي دهند.چنين بخش هايي شامل ترانزيستور،آي سي ها،ترانسفورمرها،خازن ها،مقاومت ها،ديودها و ... مي شوند.به ط.ر کلي نقشه هاي شماتيک ،اطلاعات زيادي را به ما مي دهند که به هنگام مرحله يابي،داراي بيشترين ارزش است.
يک نقشه بلوکي به شما اجازه مي دهد که از يک روش عيب يابي که روش قسمتي (يا ورودي خوب/خروجي بد) ناميده مي شود.استفاده کنيدواگر نقشه بلوکي داراي نقاط اصلي آزمايش نيز هست (احتمالا با ولتاژ ها و يا شکل موج هاي اسکوپ)،به شما اجازه مي دهد از ابزارهاي آزمايشي براي نزديک شدن به علت عيب استفاده کنيد.هر چند ابزارهاي آزمايش،بيشتر در طي عمليات جداسازي مورد استفاده قرار مي گيرند.